بقلم آرش ادیب زاده
با وجود امید های بسیاری که به مذاکرات بغداد بسته شده بود، باز هم نشست شش قدرت برتر جهان و جمهوری اسلامی ایران پیرامون پروندۀ هسته ای ایران بی نتیجه به پایان رسید و قرار شد طرفین در دور بعدی مذاکرات در مسکو یه گفتگو بپردازند.
بدین ترتیب تنها نتیجۀ حاصله از نشست بغداد قرار ملاقاتی دیگر است در ماه آینده در پایتخت روسیه و همچنین مشاهدۀ شکافی بسیار عمیق میان طرفین.
قبل از آغاز نشست بغداد سعید جلیلی- مذاکره کنندۀ ارشد جمهوری اسلامی، ابراز امیدواری کرده بود که این مذاکرات آغازگر دورۀ نوینی از روابط میان ایران و جامعۀ جهانی باشند ولی در پایان طرفین بر مواضع خود استوار ایستادند و توافقی حاصل نشد.
***
حال چرا نشست بعدی در مسکو برگزار خواهد شد و خصوصأ اگر در دور بعدی مذاکرات باز هم نشست میان گروه ١+٥ و جمهوری اسلامی ایران بی نتیجه به پایان برسد، آنگاه چه خواهد شد؟
حال چرا نشست بعدی در مسکو برگزار خواهد شد و خصوصأ اگر در دور بعدی مذاکرات باز هم نشست میان گروه ١+٥ و جمهوری اسلامی ایران بی نتیجه به پایان برسد، آنگاه چه خواهد شد؟
این سوألاتی است که با دکتر حسین لاجوردی جامعه شناس و رئیس انجمن پژوهشگران ایران در پاریس مطرح کردیم.
اجازه بدهید من اول توضیح کوچکی در بارهی این شش قدرت جهانی و ۵+۱ بدهم. ۵+۱ الزاماً مسئلهی شورای امنیت نیست. به این معناست که سه قدرت اروپایی، یعنی آلمان، فرانسه و انگلیس، به نام اتحادیهی اروپا مذاکراتی را از چند سال پیش به این طرف، با جمهوری اسلامی آغاز کرده بودند. سه قدرت دیگر، امریکا، روسیه و چین نیز به اینها اضافه شدند و به همین مناسبت است که به آنها عنوان تروییکا داده میشود. سه به اضافهی سه شده. یعنی ۵+۱ و شورای امنیت وجود ندارد.
در رابطه با سئوال شما، اول تصور من بر این است که نشست بغداد عملاً هیچگونه نتیجهای را به دنبال نداشته است. چرا که پیشنهاد قدرتهای جهانی این بوده که غنیسازی ۲۰درصدی خاتمه پیدا کند، از طرف دیگر، پارچین و فردو تعطیل شوند و این مورد تأیید جمهوری اسلامی قرار نگرفته است. قدرتهای جهانی گفتهاند بین سه و نیم تا پنج را قبول میکنند، اما باز مورد تایید جمهوری اسلامی قرار نگرفته است.
در عوض، جمهوری اسلامی مثل همیشه که بحث را برمیگرداند، در پاسخ آنها، بحث را به تحریمها، به مسئلهی بحرین و همچنین سوریه رسانده است که باید این مسائل حل شوند.
در هر حال طبیعی است که بعد از این همه سالها، این مسئله به این شکل ادامه پیدا نخواهد کرد. انتخاب مسکو هم به این دلیل است که جمهوری اسلامی میخواسته مذاکرات در غرب نباشد و در یکی از کشورهایی باشد که تحریمهای ایران را تایید نکرده است.
نقش مسکو هم در اینجا دوگانه است. یعنی از یک طرف جزو شش قدرت جهانی نشسته و میگوید ۲۰درصد غنیسازی نباشد و پارچین و فردو تعطیل شوند، از سوی دیگر میگوید که تحریمها را نباید به این شکل انجام بدهیم و نقش دوگانهی همیشگیاش را دارد.
ولی اینکه چه خواهد شد، تصور من بر این است که این چهار هفته زمانی که گذاشتند تا به مسکو برسد، دو مسئلهی اساسی را به دنبال دارد؛ یکی این است که به نوعی این گفتوگوها ادامه پیدا کند و بحث شایعهی حملهی اسراییل به ایران، حداقل این زمان را به خود بدهد. دوم اینکه مسئلهی گفتوگوها را بتوانند به توافقی برسانند و نتیجهای را از آن به دست بیاورند.
اینکه چه نتیجهای، بحث همیشگی است. جمهوری اسلامی اگر قبول کند که غنیسازی ۲۰درصدی از بین برود و پارچین و فردو هم تعطیل شوند، یعنی دیگر جمهوری اسلامی نیست. چون بلافاصله فردایش به او خواهند گفت که باید زندانیان سیاسی آزاد شوند، حقوق بشر رعایت شود، مسئلهی زنان حل شود و به این ترتیب، دیگر جمهوری اسلامیای وجود ندارد.
در نتیجه، این بحث، بحث بازی این وسط است و تصور من بر این است در چنین شرایطی، شاید به دلایل حساسیت موقعیت بینالمللی که یکی از آنها انتخابات امریکا در چند ماه آینده است و دیگری موقعیت سوریه در منطقه، این گفتوگوها باید به نتیجهای برسد.
آقای دکتر لاجوردی، از سوی دیگر، خانم وندی شِرمن، معاون امور سیاسی وزارت امور خارجهی امریکا و مذاکره کنندهی ارشد این کشور در امور هستهای جمهوری اسلامی، امروز (جمعه بیست و پنجم ماه مه) به اسراییل سفر کرده تا در مورد مسائل منطقه ای با مقامات تل آویو گفتوگو کند و گفته شده که در واقع، هدف از این سفر، ارائۀ توضیحاتی به بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسراییل، پیرامون نشست بغداد و مذاکرات با ایران است. به نظر شما، آیا این حاکی از آن است که کاسۀ صبر اسراییل در حال لبریز شدن است؟
همینطور است. قسمت اول صحبت شما کاملاً درست است. اینکه نمایندهی امریکا به اسراییل سفر میکند، طبیعی است که نتایج این مذاکرات در آنجا مورد گفتوگو قرار میگیرد. ولی حساسیت این مسئله حتی به حدی است که در چند روز پیش هم کابینهی انگلیس در شورای امنیتش یک جلسهی اضطراری تشکیل داده که در صورت حملهی نظامی اسراییل چه موقعیتی پیش میآید و نقش انگلیس چه خواهد بود.
همهی اینها حاکی از آن است که مسئله بسیار حساس است و در زمینهی حملهی نظامی اسراییل به ایران هم مشکلات عدیدهای وجود دارد. از جمله اینکه جمهوری اسلامی نیز بیکار نخواهد نشست و به اسراییل حمله خواهد کرد و از طرف دیگر آبراه تنگهی هرمز بسته خواهد شد و همهی اینها همهی منطقه و همهی قدرتهای جهانی را درگیر خواهد کرد.
آقای دکتر لاجوردی، همچنین خانم هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجهی امریکا، پس از پایان نشست بغداد تاکید کرد که تنها دستآورد این مذاکرات این بود که طرفین شاهد اختلافات بسیار مهمی بودند که کماکان به قوت خود باقی است و نه تنها تحریمها علیه ایران ادامه خواهد داشت، بلکه اکنون جمهوری اسلامی است که باید انتخاب کند که چه عملکردی را میخواهد در پیش بگیرد، برای از بین بردن این اختلافات. برداشت شما از اظهارات خانم کلینتون چیست؟
جمهوری اسلامی یک هدف از این نشست داشته و غرب یک هدف دیگر. یعنی اشتراک منافعی بین اینها وجود ندارد و به همین دلیل هم نه در استانبول، نه در بغداد و نه احتمالاً در مسکو راه به جایی خواهد برد.
تاریخی هم که برای مذاکرات مسکو معین شده، تاریخ بسیار مهمی است. وقتی بحث ۱۸ جون برای این کار مطرح است، یعنی اینکه تا ۱۰ روز بعدش باید نفت ایران هم مورد تحریم بینالمللی قرار بگیرد. از طرف دیگر، شاهد بودیم که کنگرهی امریکا روز دوشنبهی گذشته، به اتفاقا آرا، تحریمهای جدیدی را بر علیه جمهوری اسلامی به تصویب رساند.
یعنی اینکه به نوعی باید بگوییم که جمهوری اسلامی میخواهد تحریمها از بین برود، غرب میخواهد مسئلهی انرژی هستهای و قدرتی که جمهوری اسلامی میتواند به آن برسد را متوقف کند. این است که من باور ندارم این مذاکرات به نتیجهی مثبتی برسد.
ولی در هر حال، این بار بعد از تقریباً ۹ سال (چون از سال ۲۰۰۳ به این طرف است که این مذاکرات جدیتر مطرح شده است) غرب به اینجا رسیده که جمهوری اسلامی راهی را دارد میرود که فقط و فقط به تلف کردن وقت میانجامد، برای زمان خریدن.