۱۳۹۱ خرداد ۶, شنبه

اگر نشست مسکو هم بی نتیجه به پایان برسد چه خواهد شد؟

با وجود امید های بسیاری که به مذاکرات بغداد بسته شده بود، باز هم نشست شش قدرت برتر جهان و جمهوری اسلامی ایران پیرامون پروندۀ هسته ای ایران بی نتیجه به پایان رسید و قرار شد طرفین در دور بعدی مذاکرات در مسکو یه گفتگو بپردازند.






بدین ترتیب تنها نتیجۀ حاصله از نشست بغداد قرار ملاقاتی دیگر است در ماه آینده در پایتخت روسیه و همچنین مشاهدۀ شکافی بسیار عمیق میان طرفین.
قبل از آغاز نشست بغداد سعید جلیلی- مذاکره کنندۀ ارشد جمهوری اسلامی، ابراز امیدواری کرده بود که این مذاکرات آغازگر دورۀ نوینی از روابط میان ایران و جامعۀ جهانی باشند ولی در پایان طرفین بر مواضع خود استوار ایستادند و توافقی حاصل نشد.
***
حال چرا نشست بعدی در مسکو برگزار خواهد شد و خصوصأ اگر در دور بعدی مذاکرات باز هم نشست میان گروه ١+٥ و جمهوری اسلامی ایران بی نتیجه به پایان برسد، آنگاه چه خواهد شد؟
این سوألاتی است که با دکتر حسین لاجوردی جامعه شناس و رئیس انجمن پژوهشگران ایران در پاریس مطرح کردیم.
اجازه بدهید من اول توضیح کوچکی در باره‏ی این شش قدرت جهانی و ۵+۱ بدهم. ۵+۱ الزاماً مسئله‏ی شورای امنیت نیست. به این معناست که سه قدرت اروپایی، یعنی آلمان، فرانسه و انگلیس، به نام اتحادیه‏ی اروپا مذاکراتی را از چند سال پیش به این طرف، با جمهوری اسلامی آغاز کرده بودند. سه قدرت دیگر، امریکا، روسیه و چین نیز به این‏ها اضافه شدند و به همین مناسبت است که به آن‏ها عنوان تروییکا داده می‏شود. سه به اضافه‏ی سه شده. یعنی ۵+۱ و شورای امنیت وجود ندارد.
در رابطه با سئوال شما، اول تصور من بر این است که نشست بغداد عملاً هیچ‏گونه نتیجه‏ای را به دنبال نداشته است. چرا که پیشنهاد قدرت‏های جهانی این بوده که غنی‏سازی ۲۰درصدی خاتمه پیدا کند، از طرف دیگر، پارچین و فردو تعطیل شوند و این مورد تأیید جمهوری اسلامی قرار نگرفته است. قدرت‏های جهانی گفته‏اند بین سه و نیم تا پنج را قبول می‏کنند، اما باز مورد تایید جمهوری اسلامی قرار نگرفته است.
در عوض، جمهوری اسلامی مثل همیشه که بحث را برمی‏گرداند، در پاسخ آن‏ها، بحث را به تحریم‏ها، به مسئله‏ی بحرین و هم‏چنین سوریه رسانده است که باید این مسائل حل شوند.
در هر حال طبیعی است که بعد از این همه سال‏ها، این مسئله به این شکل ادامه پیدا نخواهد کرد. انتخاب مسکو هم به این دلیل است که جمهوری اسلامی می‏خواسته مذاکرات در غرب نباشد و در یکی از کشورهایی باشد که تحریم‏های ایران را تایید نکرده است.
نقش مسکو هم در اینجا دوگانه است. یعنی از یک طرف جزو شش قدرت جهانی نشسته و می‏گوید ۲۰درصد غنی‏سازی نباشد و پارچین و فردو تعطیل شوند، از سوی دیگر می‏گوید که تحریم‏ها را نباید به این شکل انجام بدهیم و نقش دوگانه‏ی همیشگی‏اش را دارد.
ولی این‏که چه خواهد شد، تصور من بر این است که این چهار هفته زمانی که گذاشتند تا به مسکو برسد، دو مسئله‏ی اساسی را به دنبال دارد؛ یکی این است که به نوعی این گفت‏وگوها ادامه پیدا کند و بحث شایعه‏ی حمله‏ی اسراییل به ایران، حداقل این زمان را به خود بدهد. دوم این‏که مسئله‏ی گفت‏وگوها را بتوانند به توافقی برسانند و نتیجه‏ای را از آن به دست بیاورند.
این‏که چه نتیجه‏ای، بحث همیشگی است. جمهوری اسلامی اگر قبول کند که غنی‏سازی ۲۰درصدی از بین برود و پارچین و فردو هم تعطیل شوند، یعنی دیگر جمهوری اسلامی نیست. چون بلافاصله فردایش به او خواهند گفت که باید زندانیان سیاسی آزاد شوند، حقوق بشر رعایت شود، مسئله‏ی زنان حل شود و به این ترتیب، دیگر جمهوری اسلامی‏ای وجود ندارد.
در نتیجه، این بحث، بحث بازی این وسط است و تصور من بر این است در چنین شرایطی، شاید به دلایل حساسیت موقعیت بین‏المللی که یکی از آن‏ها انتخابات امریکا در چند ماه آینده است و دیگری موقعیت سوریه در منطقه، این گفت‏وگوها باید به نتیجه‏ای برسد.
آقای دکتر لاجوردی، از سوی دیگر، خانم وندی شِرمن، معاون امور سیاسی وزارت امور خارجه‏ی امریکا و مذاکره کننده‏ی ارشد این کشور در امور هسته‏ای جمهوری اسلامی، امروز (جمعه بیست و پنجم ماه مه) به اسراییل سفر کرده تا در مورد مسائل منطقه‏ ای با مقامات تل ‏‏آویو گفت‏وگو کند و گفته شده که در واقع، هدف از این سفر، ارائۀ توضیحاتی به بنیامین نتانیاهو نخست‏وزیر اسراییل، پیرامون نشست بغداد و مذاکرات با ایران است. به نظر شما، آیا این حاکی از آن است که کاسۀ صبر اسراییل در حال لبریز شدن است؟
همین‏طور است. قسمت اول صحبت شما کاملاً درست است. این‏که نماینده‏ی امریکا به اسراییل سفر می‏کند، طبیعی است که نتایج این مذاکرات در آن‏جا مورد گفت‏وگو قرار می‏گیرد. ولی حساسیت این مسئله حتی به حدی است که در چند روز پیش هم کابینه‏ی انگلیس در شورای امنیتش یک جلسه‏ی اضطراری تشکیل داده که در صورت حمله‏ی نظامی اسراییل چه موقعیتی پیش می‏آید و نقش انگلیس چه خواهد بود.
همه‏ی این‏ها حاکی از آن است که مسئله بسیار حساس است و در زمینه‏ی حمله‏ی نظامی اسراییل به ایران هم مشکلات عدیده‏ای وجود دارد. از جمله این‏که جمهوری اسلامی نیز بیکار نخواهد نشست و به اسراییل حمله خواهد کرد و از طرف دیگر آبراه تنگه‏ی هرمز بسته خواهد شد و همه‏ی این‏ها همه‏ی منطقه و همه‏ی قدرت‏های جهانی را درگیر خواهد کرد.
آقای دکتر لاجوردی، هم‏چنین خانم هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه‏ی امریکا، پس از پایان نشست بغداد تاکید کرد که تنها دست‏‏آورد این مذاکرات این بود که طرفین شاهد اختلافات بسیار مهمی بودند که کماکان به قوت خود باقی است و نه تنها تحریم‏ها علیه ایران ادامه خواهد داشت، بلکه اکنون جمهوری اسلامی است که باید انتخاب کند که چه عملکردی را می‏خواهد در پیش بگیرد، برای از بین بردن این اختلافات. برداشت شما از اظهارات خانم کلینتون چیست؟
جمهوری اسلامی یک هدف از این نشست داشته و غرب یک هدف دیگر. یعنی اشتراک منافعی بین این‏ها وجود ندارد و به همین دلیل هم نه در استانبول، نه در بغداد و نه احتمالاً در مسکو راه به جایی خواهد برد.
تاریخی هم که برای مذاکرات مسکو معین شده، تاریخ بسیار مهمی است. وقتی بحث ۱۸ جون برای این کار مطرح است، یعنی این‏که تا ۱۰ روز بعدش باید نفت ایران هم مورد تحریم بین‏المللی قرار بگیرد. از طرف دیگر، شاهد بودیم که کنگره‏ی امریکا روز دوشنبه‏ی گذشته، به اتفاقا آرا، تحریم‏های جدیدی را بر علیه جمهوری اسلامی به تصویب رساند.
یعنی این‏که به نوعی باید بگوییم که جمهوری اسلامی می‏خواهد تحریم‏ها از بین برود، غرب می‏خواهد مسئله‏ی انرژی هسته‏ای و قدرتی که جمهوری اسلامی می‏تواند به آن برسد را متوقف کند. این است که من باور ندارم این مذاکرات به نتیجه‏ی مثبتی برسد.
ولی در هر حال، این بار بعد از تقریباً ۹ سال (چون از سال ۲۰۰۳ به این طرف است که این مذاکرات جدی‏تر مطرح شده است) غرب به اینجا رسیده که جمهوری اسلامی راهی را دارد می‏رود که فقط و فقط به تلف کردن وقت می‏انجامد، برای زمان خریدن.