وحشت می کنم،
وحشت می کنم، که بازهم سال نحس ۵۷ با BBC آن روز و اینترنشنال امروز و با هیجان و تحریک افکار عمومی و با تعدادی گوش به فرمان در برنامه های تلویزیونی و رسانه ای باز هم تکرار شود.
در اینکه جمهوری اسلامی در تمامیت، کُلیت و موجودیتش حتا یک لحظه هم برای ایران و ایرانی بزرگترین آسیب و خسارتی بی پایان است و همچنان ویرانی و کشتار و غارت و بی هویتی را برای ما داشته است و خواهد داشت ولی فراموش نکنیم زمانی که ما جان به لَب می شویم و به مانند سال ۵۷ که می گفتیم ( تا شاه کفن نشود این وطن، وطن نشود ) یکبار دیگر خواست ها و آرمان های ۱۰۰ ساله خود را با خواست های بیگانگان و نمایندگان رسانه ای شان حداقل برای کوتاه مدت فراموش کنیم.
اگر چه این مهم وجود دارد که ما در سال ۵۷ بی تجربه سیاسی بودیم و امروز تجربه تلخ ۴۴ سال وحشت و سیاهی در کولهِ بارمان است و از دیگر سو جامعه جوان و پُر انرژی و آگاهی در ایران وجود دارد که با تجربه های سال های سیاه کمتر می تواند فریب بخورد ولی قدرت تاثیر گذاری رسانه ها را نیز کم بهاء ندهیم که همچنان برای نیل به مقاصدشان با قدرت هدف های شوم خود را دنبال می کنند.
امروز مردم ایران و خاصه جامعه جوان آن نه به دنبال مرگ بر این و مرگ بر آن و شعار زیبای دموکراسی و آزادی، بَل به دنبال فکر، برنامه و اعتماد به افراد و سازمان هایی است که بتواند اعتماد داخلی و حمایت بین المللی را به دنبال داشته باشد.
بچه های ما در ایران جان های با ارزش خود را در کف دستانشان گرفته اند تا آینده ای درخور و شایسته تمام توانایی هایشان بوقوع بپیوندد.
این خواست و تغییر تنها در یک اتاق فکر است که به سرانجام خواهد رسید، اتاقِ فکری که با تعمق در دیروز، نگاه به امروز و نگرانی برای فردای ایران، برنامه، هدف و فکری منسجم را ارائه دهد.
ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.