۱۴۰۲ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

چرا مردم همیشه غریبه هستند؟

هفت ماه از جنبش منتهی به انقلاب زن، زندگی - آزادی گذشته است. جنبشِ خونین و پر امیدی که بر آن شده است تا به خواست هایش دست نیابد از پای ننشیند.

در داخل کشور، تمامی زنان و جوانانش وَزن و اعتبار این جنبش همگانی را بر عهده دارند. جانشان را بر کف دست گرفته اند و ایستاده اند و هر روز با شکلی و تَرفندی در آن فضای سرکوب وحشیانه به مبارزه خود ادامه می دهند. نه در دانشگاهی جلسه می گذارند، نه منشوری می نویسند و نه در رسانه های پر قدرت وابسته به بیگانگان هر دقیقه و هر ساعت در مقابل دوربین ها هستند و هر چند که اگر تنها به عنوان سلبریتی نقش آفرین شوند بسیار هم می تواند برای هدف مبارزه مفید و موثر واقع شوند. 

ولی افسوس که نقش اصلی فراموش می شود و توهم نشستن بر جایگاه رهبری و رقابت های درون گروهی برای کسب قدرت فردی، به دلیل عدم شایستگی نه خود جایگاهی پیدا می کنند و نه پشتوانه ای برای مردم داخل می شوند. کما اینکه شاهدش هستیم ۸ نفر در شش هفته پیش برای نوشتن منشوری با هم می نشینند، پیش از اعلام منشور به شش نفر تقلیل پیدا می کنند و سپس ۵ نفر می شوند و در حال حاضر که باید در انتظار بود به چهار نفر رسیده اند. آیا تلاشگران داخل کشور می توانند به پشتیبانی آنانی که نمی توانند حتا یک جمع ۸ نفره را نگاه دارند امیدوار باشند؟

سالهای درازی است که مردم همیشه غریبه بوده اند. 

هم حکومتگران و هم مخالفین حکومت هیچگاه مردم را به حساب نیاورده اند و همیشه تصمیم های خود را به مردم ابلاغ کرده اند. مردم را جدی بگیریم، جامعه نزدیک به ۹۰ میلیون نفری امروز ایران مردم بی تجربه سال ۵۷ نیستند، آنها آگاه و هوشیارند و ۴۴ سال تجربه کسب کرده اند. بیایید به مردم بگویید در میان شما چه گذشت، و اگر در نهایت قصد کمک و حمایت دارید، در مقابل مردم ظاهر شوید و پاسخگوی سوالات آنها باشید. اطمینان داشته باشید با شعار های زیبا و وعده های توخالی راه به جایی برده نخواهد شد کما اینکه این شش هفته گذشته بیشترین شاهد مثال آنست.

ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.

#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی