۱۴۰۲ شهریور ۲۸, سه‌شنبه

ذهنِ خط خطی ! ۲۵ شهریور یا ۲۶ شهریور ؟

 دیروز ۲۵ شهریور به پایان رسید و امروز ۲۶ شهریور آغاز گشته است، این تشابه تاریخی و این که دیروز تمام شده است و فردا چه خواهیم کرد مرا به یاد جنبش دانشجوئي ۱۳۷۸ انداخت که در مقاله ای نوشته بودم «۱۸ تیر یا ۱۹ تیر؟»، از آن روزِ ۱۸ تیر  ۲۴ سال گذشته است و از ۲۵ شهریور امسال نیز یک روز گذشته است، هدف من از نوشتن آن روز و امروز تنها اشاره و تاکید به یک نکته مهم و اساسی است و آنهم اینکه ما نه تنها دیروز بَل در ۴۴ سال گذشته و ۲۴ سال گذشته و بسیاری از تلاش ها و جنبش ها و اعتراض های چهار دهه گذشته چرا نتوانسته ایم حکومت سیاه و غارتگر و ایران ویران کن در ایران را سرنگون و دموکراسی و حکومت مردم و حکومت ایران را جایگزین کنیم.


طرح سوال مشکل نیست پاسخ بدان است که ۴۴ سال بطول انجامیده است، مشکل کجاست یا نمی بینیم و یا نمی خواهیم ببینیم، در علم پزشکی که با جان انسان ها مربوط است اگر پزشک به یک بیماریِ مُزمن و مدت دار برخورد می کند نخست به ریشه یابی « Diagnostique » می پردازند که علل و دلایل بیماری را تشخیص دهند و سپس به معالجه اش اقدام کنند، در مورد بیماری از آنجایی که با جان انسان مربوط می شود مریض کوچکترین مقاومتی ندارد و خودش را برای ریشه یابی مرض و بیماری خود در اختیار پزشک قرار می دهد ولی در مورد ریشه یابی مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی همه ما پزشکان متخصصی هستیم که همه چیز را بیشتر از همه می دانیم و حاضر نیستیم که به دلایل شکست خود بپردازیم و به جستجوی درمان بپردازیم.


هفت سال پیش تلاش بسیار گسترده ای را به انجام رساندیم که شاید بتوانیم با هم بنشینیم و به دنبال ریشه یابی و علل عدم موفقیت خود بپردازیم: اگر اشتباه محاسبه ای در رابطه با حکومت ننگین جمهوری اسلامی داشته ایم، اگر تلاش هایمان تاکنون نتیجه مطلوب یعنی سرنگونی حکومت سیاهی و وحشت را به دنبال نداشته است، اگر مشکلات مالی، مشکلات تعیین رئیس و رهبر و …، را داشته ایم دور یک میز گرد بنشینیم و مانند بیماریِ که بیماری مُزمن و طولانی مدت دارد به علل و مداوای آن اقدام کنیم،‌ در محور ۲ اصل کلیدی:


۱- سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، چرا که تا زمانیکه این رژیم وجود دارد هر روز و هر ساعتش فاجعه ی ویرانی ایران را بیشتر خواهد کرد.

۲- یکپارچگی ایران بشرط برابری و آزادی در پهنه کشور.


می دانید پاسخ ها چه بود ؟

۱- اپوزیسیون بسیار موفق و پُر قدرت عمل کرده است و وحشت در دل جمهوری اسلامی افتاده است و شما قصد تخریب و از میان برداشتن صفوف متحد اپوزیسیون را دارید.

۲- شما عامل جمهوری اسلامی هستید، شما مامور عربستان، جاسوس اسرائيل و فحش و ناسزا هایی که قلم از نوشتنش شرم دارد.


امروز باز هم به همان مقطع پیروز نشدن ها رسیده ایم و باز هم این نیاز بیشتر مطرح می شود که بنشینیم و به دلایل شکست و پیدا کردن راه درمان بپردازیم، من در زُمره کسانی هستم که باور دارم جنبش منتهی به انقلاب - زن، زندگی آزادی - بطور قطع پیروز خواهد شد، چرا که هدف و خواسته اش که بوسیله زنان و جوانان ایران دنبال می شود و با بهای بسیار سنگینی که جان شان را بر کف دستشان گرفته اند آبیاری می شود و رژیم هم با تمام وحشیگری ها و سرکوب و زندان و دزدیدن جوانان و افراد فعال و اعدام ها و مسمومیت و تیراندازی به …، به دلیل نداشتن هیچگونه پاسخی سرنگون خواهد شد.


 ولی در این میان همچنان این مهم و این وظیفه و مسوولیت برای همه ما وجود دارد که برای حمایت و همراهی از دختران و زنان و جوانان شجاع و با شهامت خودمان و برای تنها نگذاشتن شان،‌ما هم از مَنیت و خودمحوری و توهم و خود بزرگ بینی دست برداریم و با فکر و جستجوی عملکرد بهتر یار و یاورشان باشیم، با شعار و هیجان و پنهان کردن و نادیده گرفتن مشکلات و بمانند جوامع عقب مانده و قرن نوزدهمی و با فحش و اتهام و یقه درانی و حمله به مخالف راه به جایی نخواهیم برد.


البته فراموش هم نکنیم که امروز و خوشبختانه در میان بیشتر از ۵۰ میلیون جمعیت کمتر از ۴۰ سال ایران دیگر نگاهی به اپوزیسیون سُنتی و نوستالژیک ایران و به رغم تلاش های بسیاری که کرده اند دیگر وجود ندارد و اپوزیسیون امروز ایران می رود که بسوی یک اپوزیسیون مُدرن و غیر قبیله ای گام بر دارد، اپوزیسیونی که قادر باشد شعار دموکراسی را به مفهوم واقعی دموکراسی باز گرداند.  


من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم، تو خواه از سخنم پند گیر یا که ملال.


ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.