۱۴۰۳ تیر ۵, سه‌شنبه

خیانت به امید و تعیین رئیس جمهور 1403

 

Behzad Riazi  @behzadtales


خیانت به امید و تعیین رئیس جمهور 1403

مژدگانی که گربه تائب شد                 زاهد و عابد و مسلمانا[1]

چند روز دیگر نمایش تکراری، تکرار می شود. ولی اینبار تفاوت هایی با گذشته دارد چرا که در 45 سال گذشته تا کنون رهبر می فرمودند که در انتخابات شرکت و رییس جمهورتان را انتخاب کنید، این مرتبه بدون کوچکترین خجالتی فرمودند نگران نباشید - رییس جمهور تعیین خواهد شد.

15 سال پیش در مقاله ای تحت عنوان «چرا رای نمی دهم[2]» گذشته از اینکه سوال کرده بودم که چرا باید رای داد و چرا نباید در این نمایش مضحکه شرکت کرد، یک سوال اساسی مطرح بود و آن اینکه از همه کسانی که به هر دلیلی قصد رای دادن داشتند پرسیده بودم که تنها یک لحظه چشم هایتان را ببندید و 30 سال گذشته را تنها برای خودتان مرور کنید و سپس از خودتان سوال کنید که:

سی سال رای داده اید. چه داده اید و چه گرفته اید و امروز پس از سی سال کجا ایستاده اید؟

بنظرم تنها همین سوال و پاسخ تامل برانگیز آن می تواند برای امروز هم روشنگر راهی باشد که قصد دارید انتخاب کنید. امروز اما سوالات دیگری نیز مطرح است که باید با خودمان و دیگران در میان بگذاریم:

 

  • آیا به یکباره گربه تائب شد؟    زاهد و عابد و مسلمانا 
  • آیا در کوتاه مدت کشتنِ رئیسی و تعیین جایگزین او همه سیاست های رژیم تغییر پیدا کرده است؟
  • آیا دیگر بچه های عزیز ما را هر روزه اعدام و سر به نیست نمی کنند؟
  • آیا سیاست های رژیم عوض شد و دیگر بچه های ما راهی و پناهنده دیار غربت نخواهند شد؟
  • آیا از فردای تعیین رئیس جمهور هر روزه گوشت و مرغ را دَم دَر خانه هایمان تحویل خواهند داد؟
  • آیا گرسنگی و فقر و در ادامه اش خودکشی ها و تن فروشی ها با تعیین رئیس جمهور از میان خواهد رفت؟
  • آیا بیکاران و دردمندان و بازنشستگان و …، به حق و حقوق خود خواهند رسید؟
  • آیا مشکلات و تبعیض سیستماتیک و قانونی بر زنان شجاع و دادخواه ما به پایان خواهد رسید؟
  • آیا تبعیض و سرکوب و بی عدالتی بر هموطنان ما و ایرانیان نقاط مختلف ایران با تعیین رئیس جمهور به یکباره از میان خواهد رفت؟
  • آیا هموطنان اهل سنت، و دیگر مذاهب و باورها که تشویق به مشارکت در انتخابات می شوند به ناگهان حق انتخاب شدن نیز پیدا خواهند کرد؟
  • آیا دیگر کولبر و سوختبر وجود نخواهد داشت و مردم ما برای یک لقمه نان جان خود را از دست نخواهند داد؟
  • آیا سانسور و فیلترینگِ روزافزون اینترنت برداشته خواهد شد و ما خواهیم توانست دسترسی آزاد و برابر به اطلاعات داشته باشیم؟
  • آیا مشکلات سیستم ایدئولوژیک آموزش و پرورش و یا بهداشت و درمان و یا مسکن حل خواهد شد؟
  • آیا فساد و غارت مملکت به نفع اهداف ماجراجویانه رژیم پایان خواهد یافت و ثروت مملکت برای مردم خودمان خرج خواهد شد؟

و بسیاری «آیا»های دیگر که می توان پرسید. تنها می توانم بگویم، دوستان و هموطنانِ عزیز و ارزشمندم که می دانم و خوب هم می دانم که در چه وضعیت سیاه و نابسامانی روزگار می گذرانید، اگر به هر دلیلی همچنان قصد شرکت و رای دادن به رییس جمهوری که از پیش تعیین شده است را دارید، نخست لحظه ای به پاسخ این سوالات بیاندیشید و سپس تصمیم بگیرید و باز هم از خود سوال کنید امروز که باز هم غوغایی و نمایشی راه انداخته اند این یکی با آن پنج تای دیگر و با موسوی و خاتمی و روحانی چه تفاوتی دارد و چرا آنها نتوانستند و این خواهد توانست؟

اگر همچنان و بازهم می خواهید در این نمایش شرکت داشته باشید به کاندیدای اصلاح‌طلبی که در دقیقه نود به لیست اضافه شده نیز توجه کنید که ترفندی از سوی رژیم برای بالا بردن آمار مشارکت و خریدن مشروعیت دروغین است. بار دیگر رژیم به مانند دوم خرداد 1376، دست به بازی هوشمندانه ای زده و برای بالا بردن آمار مشارکت فردی به ظاهر اصلاح طلب را معرفی کرده است.

آیا هنوز داغ خیانت به امیدها و آرزوهای یک نسل و یک ملت التیام نیافته که بار دیگر شاهد تکرار این بازی هستیم؟ رژیم با معرفی فردی که فرصتطلبانه لباس پاسدار به تن میکند و جنبش «زن زندگی آزادی» را اغتشاش میخواند، این بار با زیرکی و بی شرمی برای داغ کردن تنور انتخابات از کلمات ترانه «برای ...» نماد اعتراضات سراسری، و با قول «یک زندگی معمولی»، برای بقای خود، به بازی با احساسات و امید نسلی دیگر می پردازد.

به شعارهای ایشان توجه کنید ولی نخست سوال کنید که چرا چند ماه پیش و برای به اصطلاح نمایندگی یک حوزهِ رای گیری صلاحیت نداشت و امروز صلاحیت ریاست جمهوری کشور را دارد و باز هم کمی بیشتر بیاندیشید.

  • ایشان می گوید من برای گرم کردن تنور انتخابات آمده ام!
  • ایشان نمی گوید من برای فقر و گرسنگی و معضلات و آسیب های اجتماعی و…، چه برنامه ای دارم میگوید «آن‌چیزی که به آن عمل می‌کنم، سیاست های کلی مقام معظم رهبری است»!
  • ایشان می گوید: برای رای گرفتن همه را در ستاد می‌پذیرم اما به سیاست‌های رهبر جمهوری اسلامی عمل می‌کنم[3]. میگوید «آن‌چیزی که به آن عمل می‌کنم، سیاست های کلی مقام معظم رهبری است»!
  • ایشان می گوید زنان و دخترانِ هموطن من مانند دختران من می مانند ولی می گوید هرچه رهبر فرمان دهد. میگوید «آن‌چیزی که به آن عمل می‌کنم، سیاست های کلی مقام معظم رهبری است»!
  • ایشان نمی گوید در کوتاه مدت و متوسط مدت و دراز مدت چه برنامه ای برای مردم دارد و آن را پیشنهاد می کند، می گوید هرچه رهبر دستور دهد و دیکته کند و من دست بسته و فرمانبر رهبرم و…، میگوید «آن‌چیزی که به آن عمل می‌کنم، سیاست های کلی مقام معظم رهبری است»!

در مورد مشاوران و دیگر اصلاح طلبان که به اصلاح طلبی و اصلاحات و رهبرشان پشت کرده بودند نیز باید سوالم را تکرار کنم . باید به کارنامه هایشان نگاه کرد که چرا یکی از برگزیده ترین هایشان (جواد ظریف) که بی تردید از بزرگترین شارلاتان های جمهوری اسلامی است به یکباره و مانند همیشه تغییر مسیر می دهد و می گوید:

«مست بودم اگر گُ…ی خوردم»[4]، از امروز پای رهبر را می بوسم.

در نهایت یک سوال اصلی و نهایی باقی مانده است که چرا رژیم به یکباره تصمیم گرفت که با وجود آگاهی از نظر مردم نسبت به خود که بیشتر از 90% آنها به دنبال سرنگونی این رژیم سیاه و جهنمی و دروغ و تزویر و غارت هستند نمایش جدیدی را به اجرا بگذارد؟ از آنجایی که با وجود رئیسی و حرفهایش امکان نمایشی تازه فراهم نبود، چه بهتر که هلیکوپتر او سقوط کند و فرد جدیدی برای جایگزینی بازیگر قبلی تعیین گردد.

باور من بر این است که رژیم کوچکترین پشیمانی از عملکرد 45 ساله خود و ویرانی ایران و ایرانی ندارد و قصد تغییر استراتژی نیزبرایش مطرح نیست، ولی به دلیل ترس و وحشتی که برایش ایجاد شده و شاهد تغییراتی در منطقه و خاورمیانه است، فقط قصد تغییر ظاهری مسیر را دارد.

رژیم به خوبی می داند که اسرائیل پس از فراغت از حماس و غزه با همکاری آمریکا قصد هجوم و یکسره کردن اهداف خاورمیانه بزرگ را دارد و با حمله به حزب الله و لبنان این نقشه در راه انجام است و خوب می داند که یا باید به حمایت حزب الله برخیزد که توانش را ندارد و یا به دریوزه گی در داخل و به گُ…، خوردن در خارج بپردازد و با این تفاصیل باید مُهره مناسب «تعیین» و نام رییس جمهور بر آن گذاشته شود.

یادمان باشد که گربه عابد و مسلمان نشده است.

من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم، تو خواه از سخنم پند گیر یا که ملال.

ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخ گویش باشیم.



[1] موش و گربه – عبید زاکانی

[2] 9 خرداد 1388 - «چرا من رای نمیدهم» - https://hosseinladjevardi.blogspot.com/2009/06/blog-post_2087.html

[3] مناظره انتخاباتی پنجشنبه ۳۱ خرداد 1403

[4] موش و گربه – عبید زاکانی