سَندروُم ( Syndrome ) ایران فروشی: دیروز
وثوق الدوله نخست وزیر ایران - امروز شاهزاده رضا پهلوی پدر ملت ایران!
«سندروم» در علم پزشکی، به
مجموعهای از علائم هشداردهندهای گفته میشود که همزمان، از وجود یک بیماری
زمینهای خبر میدهند؛ وضعیتی که بیتوجهی به آن میتواند به مرگ بیمار بینجامد.
این استعاره، الگوی رفتاری مهلکی را در سپهر سیاست ایران توصیف میکند که در آن،
کارگزاران سیاسی، بقای حاکمیت ملی را فدای منافع بیگانگان یا تحکیم قدرت شخصی خود
میکنند. این پدیده که میتوان آن را «سندروم ایرانفروشی» نامید، در بستر تاریخ
معاصر ایران نیازمند تحلیلی دقیق است.
اگر چه در موقعیت فعلی کشورمان باید بزرگترین وطن
فروشان را مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی دانست که به آب و خاک کشورمان نیز رحم
نمی کنند و آن را به بیگانگان می فروشند ولی ما نمی توانیم از آنان به عنوان
ایرانی نام ببریم چرا که آنها اشغالگرانی هستند که با یورش و هجوم به کشورمان،
ایران را اشغال کرده اند و غارتگرانی هستند که می خواهند تا جایی که می توانند
ایران را ویران کنند.
امروز ایران ما مواجه با مجموعه بزرگی از
ایرانیانی است که 47 سال است در زیر فشار و سرکوب حکومتی اشغالگر و غارتگر قرار
گرفته اند و جان و مال و زندگی شان به ویرانی کشیده شده است و بسیار طبیعی است که
خسته باشند، عصبی باشند، گرسنه و بیکار و درمانده باشند و به عبث به افراد و گروه
هایی پناه ببرند که برای رسیدن به قدرت و ثروت آمادگی از دست دادن سرزمین خود را
نیز داشته باشند. امروز رضا پهلوی و یاران و همپالگیهایش اعلام می دارند که راه
نجات ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و نتانیاهو ناجی بزرگ ایران خواهد بود.
ایشان نجات ایران را از بیگانگان طلب کنند و میخواهند
اسرائیل و آمریکا را ناجی و نجات دهندهِ ایران به مردمِ ایران حُقنه کنند.
همانگونه که پیش از این نیز وثوق الدوله می گفت برای نجات ایران باید ایران را به
انگلیس ها فروخت و کاری کرد که تا اَبد نامش به عنوان یک وطن فروش ثبت تاریخ شد.
اما زهی خیال باطل که "هیچ گربه ای محض رضای
خدا موش نمی گیرد". آنها نه به دنبال آزادیِ ایران و ایرانیان، که به دنبال
منافع خود و به گفته خودشان "اسرائیل بزرگ" در منطقه می باشند که می
تواند برای خودشان و مردمِ شان خوب هم باشد که امری بسیار طبیعی است.
من برای مردم اسرائیل که در ظرف مدت کوتاه 80 سال
توانستهاند به چنین پیشرفتهایی نایل شوند احترام بسیار قائل هستم ولی اگر بخواهم
به دستاوردهای مردم اسرائیل ادای احترام کنم، در مقابل آنان سَر فرود می آورم نه
اینکه بر دیوار نُدبه تعظیم کنم و کاغذ دُعا بر سوراخ دیوار بگذارم.
سندروم وطن فروشی سندرمی است که بالاترین خیانت
را در هر جامعه ای به همراه دارد و بطور قطع و یقین در تاریخ فراموش نخواهد شد: چه
وثوق الدوله باشد و وُزرایش و چه رضا پهلوی باشد و همپالگیهایش که هیچ تفاوتی با
هم ندارند. چه بسا که کار رضا پهلوی ضربه ای به مراتب سنگین تر است چرا که از
خیانت وثوق الدوله صد سال می گذرد و میتوانست تجربهای بزرگ بر خیانت و وطن فروشی
باشد.
فراموش نکنیم که محمد رضا شاه پهلوی با تمامی
ایراداتی که می تواند به ایشان وارد باشد در سالهای پیش از انقلاب 1357 طی یک
سخنرانی در دانشگاه پدافند ملی از تسلیم کشور به بیگانگان صحبت می کند و اعلام می
دارد که "نابودی بهتر از تسلیم است". نکته قابل تامل اینست که این صحبت
هم زمان با توسعه طلبی اسرائیل در منطقه مطرح شده بود.
اما من نگران نیستم، چرا که از دیر باز در تاریخ
ایران، شاهد چنین هجوم و یورش هایی بوده ایم و با پیشرفت و آگاهی امروز، مردم
ایران و خاصه زنان و دختران و جوانانش بر آن شده اند که "ایران" را پَس
بگیرند و این جرثومه ننگ و فساد را به زُباله دان تاریخ بسپارند و من براین مهم
باورِ یقینی دارم.
فراموش نکنیم که نوشتن این مطلب نه به دلیل
دشمنی، که از دغدغهای ژرف و عمیق برای ثبت این آسیبشناسی سیاسی در حافظه تاریخی
ملت ایران نوشته شده است و میخواهم به یادگار بماند که بعدها، باز هم نگویند: "کسی
به ما نگفت".
ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.
حسین لاجوردی
پاریس 12 مهر 1404 برابر با 4 اکتبر 2025