درست نمی دانم تا کنون چندین و چند بار نوشته ام که من برای تمامی اعتراض ها ، فریادها و ایستادن ها که برای رسیدن به آزادی انجام شده است فارغ از هر نوع تفکر وگرایش فکری احترامی فوق العاده قائل هستم ، چرا که این توان فکری را در خودم می بینم که عقیده ام را ابراز و از آن دفاع کنم .
از سوئی دیگر چون دو تجربه " رستاخیز " و " حزب اله " را پشت سر و جلوی چشمانم دارم، حد اقل این دو را دیگر نمی خواهم تکرار کنم و به عبارت ساده تر بدلیل مار گزیدگی آینده خودم را بطور قطع و یقین در کثرت گرائی می بینم و تلاش می کنم پارلمانی در ایران بوجود بیاید که جایگاهی برای دیدگاههای متفاوت باشد و بدین ترتیب باز هم بسیار روشن است که در این حالت هم باید برای تمامی کسانی که برای آزادی ایران گام برمی دارند احترامی فوق العاده قائل باشم .
امروز پای به سی امین سال تجربه هایمان گذاشته ایم ، تجربه هائی که اگر نتوانسته اند یاری رسان ما باشند بدون تردید برای آینده گانمان بسیار با ارزش خواهند بود .
در این دوره کم و بیش طولانی تلاش های فراوان انجام شده است که بلکه بتواند براین بی هویتی ها و حقارت ها فائق آمد و آینده روشنی را ترسیم نمود ولی بدلایلی بی شمار که شاید تکرارش نیز دردی را دوا نکند ، این امکان برای هیچ فرد و گروه و سازمان و حزبی بوجود نیامده است .
اگرچه بازهم باید اذعان داشت، آنهائیکه در این راه قدم گذاشته اند و بدون تردید تلاش های فراوان نیز انجام داده اند خود را نیازمند قضاوت دیگران نمی دانند و ترازوئی هم در این میان وجود ندارد .
البته، شاید، در اصل نیازی هم به اینگونه قضاوت ها نباشد. چرا که عملکرد همه ما، فارغ از ایده ها و آرمان هایمان، در تمام مدت به دو گونه سنجیده می شوند که یکی نگاه و ارزش گذاری خود ما به عملکردمان است و دیگری بازتاب بیرونی آن که نگاه و قضاوت و رای مردم نسبت به عملکرد ماست .
برای هر کدام ما و پس از اینهمه سال ها و اینهمه دم از دموکراسی زدن ها، اگر خودمان را این اندازه دموکرات بدانیم که به قضاوت و رای مردم گرد ن بگذاریم بنظر می رسد که توانسته ایم گامهای بلندی را در راه آرمان هایمان و آینده جامعه مان بر داریم و اگر این مهم را مبنا قرار دهیم ، پرسش اینست که گام بعدی ما چه خواهد بود ؟
در این زمینه افراد، سازمان ها و احزاب در طی مبارزات 30 ساله خود پیشنهاد ها ، منشورها و قوانین اساسی متفاوتی را ارائه کرده اند که بازهم باید برای تمامی آنها احترام قائل بود، اگر چه اکثریت قریب باتفاق آنها تفاوت چندانی با هم ندارند ولی در نهایت هر یک را باید جداگانه با ارزش دانست. چرا که اگر نویسندگان و معتقدان آنها به حکومت دست یابند بطور طبیعی نه تنها از آن دفاع خواهند کرد که آنرا اجرا هم خواهند نمود . باین ترتیب تمامی اینها با ارزش است اما برای زمانیکه این آرمان ها برای صاحبان آنها بواقعیت بپیوندد . ولی قدر مسلم امروز هیچکدام آنها نمی توانند داعیه ای بر آن داشته باشند .
پس امروز چه باید کرد ؟
به نظر من، نخست اینکه بدون تردید 30 سال، زمانی بسیار کافی است برای آنچه آموخته ایم و آنچه نیاموخته ایم و اگر بخواهیم با چنین دست آوردی به امروز و فردای خودمان نگاه کنیم باید بپذیریم که:
· برای تنها عمل کردن همه جور خودرا آزموده ایم و موفق نشده ایم .
· برای " همه با هم بودن " از همدیگر وحشت داشته ایم[1] .
· برای نفر اول بودن همه کار کرده ایم .
· و بسیاری دیگر در این زمینه ...
هیچکدام به نتیجه نرسیده اند ، آیا منطق و عقل سلیم برای آنهائیکه همچنان بی هویتی و حقارت جمهوری اسلامی را بالای سر خود احساس می کنند این نخواهد بود که راههای دیگری را بیندیشند و تجربه کنند، تردید نداشته باشیم سی سال برای پافشاری در یک مسیری که به نتیجه نرسیده است بنظر کافی می آید .
بیائیم قبول کنیم که:
نخست جمهوری اسلامی نباید باشد، در تمامیتش، کلیتش و موجودیتش . بنابر این روشن است که در این گام نخستین نمایندگان رژیم و اپوزیسیون وابسته به رژیم در اینجا جائی نخواهند داشت .
بیائیم و برای یکبار هم که شده قبل از اینکه دموکراسی را به ایران ببریم، آنرا در میان خودمان آزمایش کنیم و برای یک مدت محدود چند نفر را بدون دسته بندی و دوستی و رفاقت و لیست های از قبل آماده شده و خدای نکرده تقلب، انتخاب کنیم وبه مرحله جدیدی برای آزادی ایران قدم بگذاریم و اگر ما در بین انتخاب شدگان در مرحله اول نبودیم قهر نکنیم و بازی را بهم نزنیم و ...،
یادمان باشد، برنده بودن جمهوری اسلامی تنها در همین است که ما نتوانسته ایم تا بدین جا برسیم و آنرا بمرحله عمل نزدیک کنیم . بدون تردید با یک بازنگری برای سی سال عملکردمان می توانیم تجربه های شکست را تکرار نکنیم .
بیائیم و با کمی تحمل و از خود گذشتگی و با گذشتن از لذت ها و نفرت های افراطی این مسیر را تجربه کنیم، قبول کنیم که امتحان کردنش هیچ ضرری برای هیچکس ندارد .
حسین لاجوردی
پاریس - 11 اردیبهشت 1387
برابر با 30 آپریل 2008
[1] http://www.aciiran.com/hame_ba_ham.htm همه با هم - واژه ها گناه ندارند - 12 فروردین 1386