۱۴۰۲ آبان ۲۹, دوشنبه

 


ایران در آستانه تحول بزرگ دیگری است.

جای یک رسانهِ مورد اعتمادِ مردمی خالی است.


ایران در آستانه تحول بزرگ دیگری است، تاریخ معاصر ایران گویای این است که در هر قرن دو و یا سه تحول و جنبش آزادیخواهی، برابری طلبی و هویتی در ایران پای می گیرد که اگرچه در گُذر این صد سال نتوانسته است آرزوهای دیرینه مردمِ به پا خواسته ما را درمانی باشد ولی حداقل می توان بر تجربه های گرانبهایش قدر گذاشت و آنرا دستمایه حرکتی کرد که باز هم با خواست ریشه ای که برای آزادی در ایران و برای ایرانیان وجود دارد به سر منزل مقصود رساند.


۴۴ سال تجربه سیاه، فاجعه بار و ویرانگری که جمهوری اسلامی بر ایران داشته است بیشتر از هر دوران دیگری اثرات مُخرب خود را بر جای گذاشته است چرا که جمهوری اسلامی این فضای تاریک را در روشنایی قرن ۲۱ بر ایران تحمیل کرده است. قرن بیست و یکمی که تجربه ۲۰ قرن گذشته و آینده بشریت را برای خود ترسیم کرده است.


حاکمیت ایدئولوژیک و سیاه جمهوری اسلامی که در ۴۴ سال پیش با انقلاب و با کمک کشورهای دشمن ایران بر ایران حاکم گشت اگرچه در مراحل نخست حداقل به لحاظ ظاهر بدنبال حکومت اسلامی و الهی بود ولی رفته رفته و با آشنایی به زوایای مختلفِ کشوری را که اشغال و تصاحب کرده بود بمانند راهزنانی که تازه به هوش آمده باشند که به چه گنج گرانبهایی دسترسی پیدا کرده اند به نوعی دیگر دست از ایدئولوژی و اسلام گرایی و صدور انقلاب برداشته و غارتگری را پیشه ساختند. این راهزنان، با چند دسته شدن هر کدام گوشه ای از ثروت مملکت را صاحب شدند هر آنچه وجود داشت را در توبره کرده اند و می کنند تا جایی که گذشته از به تاراج بردن ثروت زمینی و زیرزمینی به فروش آب و خاک کشور از یک سو و فروش بچه های ما، دختران و پسران ما و …، را هم فروگذار نکردند.


اگر جنایات این راهزنان را بخواهیم به رشته تحریر درآوریم نیازمند تلاش پژوهشگران و مورخینی است که سال ها باید به تحقیق و بررسی در این زمینه بپردازند.


امروز کجا هستیم و برای فردا چه خواهیم کرد ؟     


امروز در ایران بیشتر از ۵۰ میلیون نفر کمتر از ۴۰ سال دارند و ۸۰ میلیون کمتر از ۶۰ سال و با تعبیری مشخص و تعاریف جدید سازمان ملل که سن بازنشستگی افزایش بسیاری پیدا کرده است این جمعیت جوان و نیروی کار بسیار با ارزش در حالتی افسرده، دل نگران و دچار استرس های فراوان در انتظار تغییر و تحول بزرگی قرار گرفته اند.


این جمعیت جوان و نیروی کار بسیار با ارزش چه می خواهد؟ حداقل خاست آنان یک زندگی معمولی با معیارهای جهانی امروز است. آنها و خاصه نسل های جوان تر که یا ناامید هستند و یا در آستانه ناامیدی، خسته از روزمره گی از سویی و پا به سنگ خوردن امید هایشان از دیگر سو هستند. بی اعتماد و کج خُلق شده اند، هیچ نقطه امیدی برایشان وجود ندارد، بی تفاوتی که یکی از بزرگترین بیماری های جامعه است گریبانشان را گرفته است و نقطه روشنی برای آینده خود پیدا نمی کنند.


برای مهلک ترین بیماری های فیزیکی و جسمانی هم دارو و درمان وجود دارد و هم پزشکانی که مورد اعتماد بیماران خود هستند. ولی متاسفانه در امور اجتماعی - سیاسی و فرهنگی با چنین دارو و درمان  پزشکانی مواجهه نیستیم، نه بدین دلیل که وجود ندارند بل بدین معنا که امکان بروز و ظهور برایشان مهیا و میسر نیست.


در دنیای تکنولوژیک امروز که رسانه ها از طریق فضای عمومی و مجازی دنیا را در محاصره خود گرفته اند و جامعه ما هم از آن مستثنا نیست برای مردم هیچ پایگاه رسانه ای که تنها برای مردم ایران و مورد اعتماد مردم ایران باشد وجود ندارد و بهمین دلیل رسانه های غیر مردمی که هر کدام سیاست های خاص خود را بدلایل گوناگون دنبال می کنند عرصه را بیشتر از همیشه بر مردم ایران تنگ کرده اند، رسانه های پُر قدرتی که با امکانات بسیار گسترده مالی و لُجستیکی ذهن و زندگی مردم را در اختیار گرفته اند.


نمونه های بسیاری از آنان به حدود هفت دهه از تاریخ معاصر ایران برمی گردد مانند رادیوهای بی بی سی، رادیو مسکو و …، که پُر قدرترین شان رادیو بی بی سی که نماینده سیاست های بریتانیا است. نمونه ای از دخالت بریتانیا در امور ایران را در شهریور ۱۳۲۰ و بردن رضاشاه از ایران شاهد بودیم که به نوعی در تاسیس سلطنت پهلوی دست داشتند و از این جهت که رضاشاه به سیاست های مُزورانه آنها پی برده بود و دیگر نمی خواست سیاست های ایران ستیزانه آنها را دنبال کند با اتهامات بی شماری که بسیاری از آنها نیز نادرست بود او را از ایران بردند.


شاهدیم که با دکتر محمد مصدق که نمی خواست عامل و خدمتگزار سیاست های انگلستان باشد و بدنبال منافع ایران بود نیز چه کردند که هنوز هم عواقب و آثار مُخرب آن وجود دارد.


با محمد رضاشاه نیز همان کردند که با رضاشاه کرده بودند، اینکه با سلطنت موافق باشیم و یا نباشیم نه تنها هیچ چیزی را ثابت نمی کند و این مسئله که دخالت بیگانگان در امور کشور تا بدین مرتبه حیاتِ سیاسی ما و کشورمان را در اختیار قدرت های خارجی و منافعشان قرار می دهد ننگ آور و حقارت آور است.


۴۴ سال پیش هم همین اتفاق ننگ آور دوباره زندگی سیاسی - اجتماعی ما ایرانیان را آلوده منافع و سیاست های بیگانگان قرار داد و شاهد به تخت نشاندن خمینی و اسلامیونِ بدون اسلام کردند و با ما ایرانیان چنین کردند که امروز گریبانگیرش هستیم!


امروز شاهد پرده دیگری از این نمایش هستیم. تلویزیون من و تو اعلام می کند که بدلیل مشکلات مالی در آخر ماه ژانویه ۲۰۲۴ تعطیل خواهد شد. البته به ما ارتباطی ندارد، چرا که ما نه فهمیدیم که چرا آمد و برای چه آمد و چرا می رود؟ ولی تنها یک نکته باقی می ماند که گوینده تلویزیون اعلام می کند شخصی که چهارده سال هزینه تلویزیون را پرداخت کرده است و دیگر حاضر به ادامه آن نیست، باز هم به ما ارتباط ندارد که هدف از این سرمایه گذاری هنگفت و باور نکردنی برای رقص و آواز و سریال و …، چه بود چرا آمد و چرا رفت؟ تنها می ماند که ما مردم ایران همچنان غریبه هستیم و به ما ارتباط ندارد که با ما چه خواهند کرد.


این سرمایه گذارِ ۱۴ ساله مرا به یاد دیگ های پلو در سفارت انگلیس انداخت که آنجا هم می گفتند دو نفر تاجری که نمی خواهند نامشان مطرح شود هزینه ها را می پردازند و ما همچنان و بدون اطلاع از برنامه هایی که برایمان چیده می شود مشغول خوردن قیمه پلو و نگاه کردن به رقص و آواز و بفرمایید شام هستیم.


آشنایی با یکی دیگر از این رسانه ها نیز که تلویزیون ایران اینترنشنال است هم نمونه قابل تامل دیگری است که می گویند عرب ها هزینه سرسام آور این تلویزیون را تامین می کنند که اعلام کردن منبع مالیِ شان حداقل قابل ارزش است، ولی نمی گویند که عرب ها در قبال این دست و دل بازی و هزینه های باور نکردنی از ما چه می خواهند؟ لازم است که ما بپذیریم و حتمن نیز چنین باید باشد، ولی باز هم سوال اینجاست که آیا تا به حال به فرد و یا افرادی برخورد داشته اید که بدون هیچ منظوری ارقام نجومی در اختیار شما و ما مردم ایران قرار دهند؟


تاریخ تحولات سیاسی - اجتماعی در تمامی کشورهای جهان و جوامع پیشرفته و دموکراتیکِ امروز، نمایانگر این است که تمامی جوامعی که توانسته اند راه پیشرفت و اعتلای خود را هموار کنند همگی یک مسیر مشترک را پیموده اند و آن هم تنها جلب حمایت و اعتماد اجتماعی مردم بوده است.


سوال بسیار مهم و اساسی این است که آیا ما پس از یک قرن مبارزات آزادیخواهانه این شایستگی و لیاقت را داریم که به جامعه پیشرفته ای بدل شویم و با وجود خیل عظیم نیروی انسانی متخصص و صاحب نظر و ثروت هنگفت زیرزمینی که در امروز ایران وجود دارد امروز و فردای روشنی را برای نسل های آینده خود بسازیم.


پاسخ من بدین سوال بسیار روشن است. این توانایی و این تفکر آیندهِ نگر برای بچه هایمان و آینده کشورمان وجود دارد و باید بدنبال ابزار عملی و اصلی آن بود.


در تمامی کشورهای دموکراتیک و پیشرفته زمانی مردم توانستند به یک اعتماد اجتماعی - سیاسی برسند که امکان ایجاد و حضور یک رسانه آزاد، بیطرف و مستقل مردمی بوجود آمده بود. امروز هم گام نخست برای رسیدن به خواسته هایمان و نه خواست های بیگانگانِ دشمن ایران وجود یک رسانه مردمی و ایرانی است که از هیچ کجا جز مردم ایران دستور و فرمان نگیرد و بتواند فارغ از پایگاه اصلاح طلبی و پوشش سیاست های ابر قدرت ها و کشورهای همسایه و در نهایت دشمنان ایران این راه را هموار و این اعتماد را فراهم آورد.


تنها رسیدن به چنین جایگاهی است که می تواند برای امروز و فردا و رسیدن به خواست های صد ساله ما جامه عمل بپوشاند. راهکاری که غیر ممکن نیست و با کمی تامل و فکر و خرد انجام پذیرد و آن زمانی است که دیگر رسانه ها و سیاست های ایرانِ ما را رسانه های انگلیس و آمریکا و عرب ها تعیین نکنند.


ما باید بتوانیم روزی به جامعه جهانی بازگردیم و از این نکبت، حقارت و اتهام تروریست بودن نجات پیدا کنیم.


ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم. 

https://www.youtube.com/watch?v=mZJA3_u0_pw
http://iranefardalive.com/Archive/111843