۱۴۰۱ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

اتاق فکر چیست و کجاست و در کدام کشور قرار دارد؟

ولی پیش از هر چیز دیگری والنتاین شما مبارک

روز عاشقان و تاریخ والنتاین داستان دراز و پُر پیچ و خَمی دارد، از یک سو به تاریخ و ادبیات روم باز می گردد و از دیگر سو و با اشکال مختلف آن به یک رابطه عاشقانه و مملو از احساسات پاک دو انسان در قالب یکی شدن است که والنتاین را بوجود آورده است.

گرامیداشت والنتاین با پیام ها و دست نوشته ها تا کارت های پُستی تا گُل و شکلات و هدیه هائی که هر روز انواع آن با رابطه های ارسال کننده و دریافت کننده تغییر می کند رُشد پیدا کرده است.

امروز در ایران خودمان هم شاهد ارج گذاشتن و ارزش گذاری و هر روز گسترش ویژه گی های این روز عاشقان هستیم، ولی عشق و عاشقانه نگاه کردن و لمس کردن آن تنها یکی از مفاهیم عشق است و عشق معانی و مفاهیم دیگری نیز دارد که بچه های ایران فارغ از دختر و پسر و زن و مرد و مسلمان و …، و فارغ از کُرد و بلوچ و عرب و …، و فارغ از هر گونه تفکر سیاسی چند ماه است که عاشقانه به - زن و زندگی و آزادی - پناه آورده اند و والنتاین را در آن می بینند و جانشان را به عنوان هدیه نثارش می کنند.

و اما امروز گذشته از والنتاین شاهد وعده ها و هدیه ها و تحفه های بسیاری نیز هستیم از یک سو:

§       اتوبوس مجانی اعلام می شود که زودتر سوار شویم.

§       میر حسین موسوی وعده تغییر قانون اساسی می دهد.

§       خاتمی همچنان پافشاری می کند که هر کسی صحبت از تغییر قانون اساسی داشته باشد خائن است.

§       گروهی از وابستگان جمهوری اسلامی و بیشتر اصلاح طلبانش به معذرت خواهی افتاده اند.

§       گروهی دیگر می خواهند منشوری ارائه دهند که هر آنچه مردم ایران می خواهند در آن گنجانده شده است.

و من حیران که:

شهری است پُر کرشمه و حوران ز شِش جهت

چیزیم نیست ورنه خریدار هر شِشم

می دانم و به خوبی می دانم که مخالف جریان آب شنا کردن به معنای قبول و تحمل همه گونه فحش و ناسزا و همه گونه اتهام است ، می دانم و تاریخ ما هم به اثبات رسانده است که در جامعه ایکه هیجان حاکم است باید کنار نشست و تنها نظاره گر بود ولی من در کتاب - پارلمان فکری - خودم نوشته ام که من ۱۵۰ سالم است و نسل ۵۷ ی هم هستم! و تجربه های تلخ این ۱۵۰ سال را خوانده و دنبال کرده و دیده ام و در آخرینش که هنوز کسانی بخاطر دارند و هنوز هم می توان از حافظه ها یاری گرفت و در فضای اینترنت بدان دست یافت یک نمونه بارزش صحبت های آقای خمینی قبل از انقلاب و در ۴۴ سال پیش است که می گفت:

§       من آب و برق و اتوبوس را مجانی میکنم و معنویت را به شما باز می گردانم و امروز همان گویش و تفکر و البته نه با عبا و عمامه تکرار می شود:

اتوبوس مجانی است زودتر سوار شوید و ما دموکراسی را به شما هدیه خواهیم داد.

تاریخ ما از گذشته تلخی حکایت دارد که به رَغم لیاقت ها و شایستگی های ما همچنان در گرداب آن تلخی ها و نابسامانی ها دست و پا می زنیم، درد و افسوس اینجاست که یک روز وثوق الدوله با ۴۰۰ هزار پوند ایران را به انگلستان فروخت و روز دیگر با یک میلیون دلار در ۲۸ مرداد ایران را به امریکا واگذاشتند و امروز با هزاران افسوس پیشرفت هم کرده ایم و با نرخ روز و میلیاردی قصد بر اینست که به عربستان واگذار شویم.

از زمانی که در این چند سال گذشته بحث - اتاق فکر - را مطرح و پیشنهاد کرده ام تنها با این هدف بوده است که فارغ از هیجان و تجربه های تلخ آن که ویرانی باعث ویرانی مردم و مملکت مان بوده است به جای وعده و وعید و هیجان و تحریک احساسات با BBC آن روز و اینترنشنال و من و تو ی امروز وعده های توخالی ندهیم که برنده مستقیم آن حکومت سیاه جمهوری اسلامی است.

اما اتاق فکر چیست و چگونه سازمانی است ؟ زمانیکه کتاب پارلمان فکری را در بهار ۱۳۹۰ نوشتم  که نتیجه سالها تجربه و تامل درباره پیدا کردن راه حل برای آینده ایران بود، بطور مرتب از من سوال می شد که آدرس آن کجاست و در کدام کشور قرار دارد؟  پاسخ من این بود که پارلمان فکری و یا همان اتاق فکر ،اتاق و مرکز و سازمانی است که مرکز تولید فکر است و با هیجان و میلیاردها دلار هم نمی توان یک شبه آن را خریداری کرد. تاکید و پافشاریم بر این بوده و هست  که اتاق فکر نیازمند افراد متخصص و آگاه در  هر جامعه ایست که با شناسایی  زیربناها و مشکلات حاکم بر جامعه برای کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت آن و در نهایت برای امروز و فردای برنامه ریزی و آینده نگری کنند.

در جوامع پیشرفته که هدف من رسیدن و قرار گرفتن ایرانمان در آن است تمامی برنامه های زندگی و آینده در سیاست های داخلی و خارجی آن ارزیابی و برنامه ریزی شده است. به عنوان مثال با رُشد جمعیت و تولد یک بچه که با احتساب نیازهای آن جامعه در خانواده ای متولد می شود، پیش از تولد در رابطه با سلامت مادر و پدر آن بچه و از زمان بارداری تحت مراقبت های کامل پزشکی قرار می گیرند و و با تولد فرزندشان اگر چه آن تازه متولد شده فرزند آن پدر و مادر است ولی مسوولیت جامعه ای که در آن زندگی و  رُشد خواهد کرد به مانند نیازهای بچه در آغاز کودکی مانند تغذیه، فضای بازی ها و شادی ها تا رسیدن به مهدکودک و مدرسه و دبیرستان و به دنبال آن بر اساس نیازهای جامعه و توانمندیِ فرد، پیشنهاد رشته تحصیلی تا  رسیدن به بازار کار به عهده دولت آن کشور است که در همان اتاق فکر قرار دارد و در برنامه ریزی کلان آن کشور بدان پرداخته شده است.

حال سوال بر اینست که آیا امکان دارد آن اتاق فکر در هیجان شکل پیدا کند و یا یک شبه و با فلان مقدار میلیارد دلار خریداری شود ؟

بازهم تاکید می کنم، من می دانم و به خوبی می دانم که مخالف جریان آب شنا کردن به معنای قبول و تحمل همه گونه فحش و ناسزا و همه گونه اتهام است ولی چون اعتقاد راسخ به دوری از هیجان و ارائه برنامه مشخص، عملی و سازنده برای آینده ایران دارم ،و اینکه بدون تردید ما این توانمندی را برای دستیابی به آن دارا هستیم، بار دیگر می گویم و می نویسم تا  دیگر کسی نگوید که ما نمی دانستیم و کسی به ما نگفت.

به برپایی اتاق فکر بیندیشیم که امروز و فردای بچه هایمان و ایران مان در گِرو تشکیل و بوجود آمدن آن است.

من به ایران و آینده روشن فرزندان شایسته و با لیاقتمان  باور دارم و می دانم با همین ایده «زن، زندگی آزادی» ایران را پس خواهند گرفت و توانایی  خود را به اثبات خواهند رساند.

ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.


https://youtu.be/iXRd9-bH7uY

http://iranefardalive.com/Archive/103826